ابن ولید کندی مکنی به ابوولید. بزمان مأمون منصب قضا را بر عهده داشت. وی ازبزرگان اصحاب رای یعنی حنفی مذهبان بود. (از ابن الندیم). رجوع به تاریخ خلفا ص 206، 237 و ضحی الاسلام ج 3 ص 173 و 176 و عقدالفرید ج 5 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 113 و مناقب امام احمد حنبل ص 386 شود
ابن ولید کندی مکنی به ابوولید. بزمان مأمون منصب قضا را بر عهده داشت. وی ازبزرگان اصحاب رای یعنی حنفی مذهبان بود. (از ابن الندیم). رجوع به تاریخ خلفا ص 206، 237 و ضحی الاسلام ج 3 ص 173 و 176 و عقدالفرید ج 5 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 113 و مناقب امام احمد حنبل ص 386 شود
بشر خثعمی. ابوحاتم گوید مصری بود و صحبتی داشت و ابن السکن او را در عداد مردم شام آورده. حدیث او را احمد و بخاری در تاریخ و طبرانی و دیگران از طریق ولید بن مغیرۀ معافری از عبدالله بن بشر غنوی روایت کرده اند. (از الاصابه ج 1 ص 162). و رجوع به الاستیعاب شود
بشر خثعمی. ابوحاتم گوید مصری بود و صحبتی داشت و ابن السکن او را در عداد مردم شام آورده. حدیث او را احمد و بخاری در تاریخ و طبرانی و دیگران از طریق ولید بن مغیرۀ معافری از عبدالله بن بشر غنوی روایت کرده اند. (از الاصابه ج 1 ص 162). و رجوع به الاستیعاب شود
ابن جارود عمرو بن حنش عبدی. یکی از اشراف شجاع بود و در عراق با ابن اشعث بر حجاج بن عبدالملک بن مروان خروج کرد و در جنگهای مزبور شرکت جست و در وقعۀ دیرالجماجم نیز حضور یافت و در جنگ مسکن کشته شد. (از زرکلی ج 1). و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 147 و عیون الاخبار و جارود شود
ابن جارود عمرو بن حنش عبدی. یکی از اشراف شجاع بود و در عراق با ابن اشعث بر حجاج بن عبدالملک بن مروان خروج کرد و در جنگهای مزبور شرکت جست و در وقعۀ دیرالجماجم نیز حضور یافت و در جنگ مسکن کشته شد. (از زرکلی ج 1). و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 147 و عیون الاخبار و جارود شود
نام عاشق هنده. (مؤید الفضلاء). وی عاشق هنده بود و جان خود را بر سر عشقش گذاشت. جعفرسراج این داستان را بتفصیل در کتاب مصارع العشاق خویش آورده است. رجوع به هنده و الاصابه ج 1 ص 162 شود
نام عاشق هنده. (مؤید الفضلاء). وی عاشق هنده بود و جان خود را بر سر عشقش گذاشت. جعفرسراج این داستان را بتفصیل در کتاب مصارع العشاق خویش آورده است. رجوع به هنده و الاصابه ج 1 ص 162 شود
ابن ابی خازم اسدی. از شاعران فحل و شجاع جاهلی و از مردم نجد بود. پنج قصیده در هجو اوس بن حارثۀ طائی بسرود آنگاه با قبیلۀ طی جنگیدو مجروح شد و بنی نبهان طائیان ویرا اسیر کردند. سپس اوس بن حارثه با دادن دویست شتر به بنی نبهان وی را بگرفت و جامه ای به وی پوشاند و بر مرکوب خود سوار کردو صد ناقه به وی بخشید و او را آزاد کرد. از آن پس بشر زبان بمدح وی گشود و پنج قصیده در مدح وی بسرود که قصاید هجوی پنجگانه پیشین را محو ساخت. وی را قصاید نیکی در فخر و حماسه است. در جنگی که بر ضد بنی وائل کرد، کشته شد. (از اعلام زرکلی ج 1) : یکی چون بشر بن خازم دوم چون عمروبویحیی. سیم چون اعشی همدان، چهارم نهشل حری. منوچهری. از شعرای عصر جاهلیت است. مرزبانی در الموشح آرد: که از ابی عمرو بن العلاء پرسیدند آیا کسی قوی تر از نابغه در شعرای جاهلی هست گفت آری بشر بن ابی خازم. شعر وی در صفحات 58، 59 این کتاب آمده است. (الموشح ص 59). ابن الندیم آرد: مدفن او ردّه است. دیوان او را ابوسعید سکری و اصمعی و ابن السکیت گرد کرده اند. (ابن الندیم). و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 88 س 18 وج 2 ص 87 س 6 و ج 3 ص 30 س 4، 6 و بیان والتبیین ج 2ص 10 و ج 3 ص 15، 28، 53 و عقدالفرید ج 3 ص 67 و ج 6 ص 99 و الاصابه ص 162 شود
ابن ابی خازم اسدی. از شاعران فحل و شجاع جاهلی و از مردم نجد بود. پنج قصیده در هجو اوس بن حارثۀ طائی بسرود آنگاه با قبیلۀ طی جنگیدو مجروح شد و بنی نبهان طائیان ویرا اسیر کردند. سپس اوس بن حارثه با دادن دویست شتر به بنی نبهان وی را بگرفت و جامه ای به وی پوشاند و بر مرکوب خود سوار کردو صد ناقه به وی بخشید و او را آزاد کرد. از آن پس بشر زبان بمدح وی گشود و پنج قصیده در مدح وی بسرود که قصاید هجوی پنجگانه پیشین را محو ساخت. وی را قصاید نیکی در فخر و حماسه است. در جنگی که بر ضد بنی وائل کرد، کشته شد. (از اعلام زرکلی ج 1) : یکی چون بشر بن خازم دوم چون عمروبویحیی. سیم چون اعشی همدان، چهارم نهشل حری. منوچهری. از شعرای عصر جاهلیت است. مرزبانی در الموشح آرد: که از ابی عمرو بن العلاء پرسیدند آیا کسی قوی تر از نابغه در شعرای جاهلی هست گفت آری بشر بن ابی خازم. شعر وی در صفحات 58، 59 این کتاب آمده است. (الموشح ص 59). ابن الندیم آرد: مدفن او رَدَّه است. دیوان او را ابوسعید سکری و اصمعی و ابن السکیت گرد کرده اند. (ابن الندیم). و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 88 س 18 وج 2 ص 87 س 6 و ج 3 ص 30 س 4، 6 و بیان والتبیین ج 2ص 10 و ج 3 ص 15، 28، 53 و عقدالفرید ج 3 ص 67 و ج 6 ص 99 و الاصابه ص 162 شود
ابن یزید بن سلمه بن مره بن حجر بن عدی بن ربیعه بن معاویه الاکرمین کندی. و برخی پدرش را زید نوشته اند. ابن سعد در طبقۀ چهارم گوید: بوفادت بنزد پیغمبر آمد، وی مردی شریف بود و حجرالشر لقب میداشت در مقابل حجرالخیر که لقب حجر بن عدی (حجربن الادبر) بود. حجر بن یزید نیز در صفین با علی میبود، و یکی از گواهان حکمین گردید، پس بنزد معاویه شد. معاویه او را بولایت ارمینیه گماشت. یعقوب بن سفیان او را در عداد امراء عالی در جنگ جمل شمرد، و ابوموسی او را از ابن شاهین استدراک کرده است. ابن اثیر و ابن امین نیز همین مطالب را از ابن کلبی نقل کرده اند و نیز گفته است که حجر بن یزید شریر بود و داستان او را با عماره بن عقبه بن ابی معیط در کوفه یاد کرده است. (الاصابه ج 1 قسم 1 ص 330) (قاموس الاعلام ترکی)
ابن یزید بن سلمه بن مره بن حجر بن عدی بن ربیعه بن معاویه الاکرمین کندی. و برخی پدرش را زید نوشته اند. ابن سعد در طبقۀ چهارم گوید: بوفادت بنزد پیغمبر آمد، وی مردی شریف بود و حجرالشر لقب میداشت در مقابل حجرالخیر که لقب حجر بن عدی (حجربن الادبر) بود. حجر بن یزید نیز در صفین با علی میبود، و یکی از گواهان حکمین گردید، پس بنزد معاویه شد. معاویه او را بولایت ارمینیه گماشت. یعقوب بن سفیان او را در عداد امراء عالی در جنگ جمل شمرد، و ابوموسی او را از ابن شاهین استدراک کرده است. ابن اثیر و ابن امین نیز همین مطالب را از ابن کلبی نقل کرده اند و نیز گفته است که حجر بن یزید شریر بود و داستان او را با عماره بن عقبه بن ابی معیط در کوفه یاد کرده است. (الاصابه ج 1 قسم 1 ص 330) (قاموس الاعلام ترکی)
ابن الحارث بن عمرو الکندی. یکی از ملوک کنده و مادر او ام قطام دختر عوف بن محلم الشیبانی است و همان پدر امروءالقیس است. رجوع به عقدالفرید جزء 3 ص 342 و 349 شود. پسرش امروءالقیس در حق وی گوید: أبعد الحارث الملک ابن عمرو و بعد الملک حجر ذی القباب و نیز گوید: و نعرف فیه من ابیه شمائلا و من خالد و من یزید و من حجر. رجوع به الموشح ص 28 و37 و 41 شود. حجر در ’برقاء حجر’ میان جدیله و فلجه بدست بنی اسد کشته شد. (معجم البلدان) ، یوم حجر، یوم قتلت بنوأسد الحجربن الحرث الکندی. (مجمع الامثال میدانی)
ابن الحارث بن عمرو الکندی. یکی از ملوک کنده و مادر او ام قطام دختر عوف بن محلم الشیبانی است و همان پدر امروءالقیس است. رجوع به عقدالفرید جزء 3 ص 342 و 349 شود. پسرش امروءالقیس در حق وی گوید: أبعد الحارث الملک ابن عمرو و بعد الملک حجر ذی القباب و نیز گوید: و نعرف فیه من ابیه شمائلا و من خالد و من یزید و من حجر. رجوع به الموشح ص 28 و37 و 41 شود. حجر در ’برقاء حجر’ میان جدیله و فلجه بدست بنی اسد کشته شد. (معجم البلدان) ، یوم حجر، یوم قتلت بنوأسد الحجربن الحرث الکندی. (مجمع الامثال میدانی)
ابن احمد بن نصر بن عبدالعزیز الکندی، مکنی به ابومحمد و معروف به نصرک. از ائمۀ محدثان است، به سال 223 هجری قمری در بغداد تولد یافت سپس به دعوت امیر خالد بن احمد الذهلی، حکمران بخارا بدان دیار رفت و در آنجا اقامت گزید و کتاب المسند را در حدیث به نام وی تصنیف کرد، و به سال 293 هجری قمری در همانجا وفات یافت. (از الاعلام زرکلی ج 8ص 337). و نیز رجوع به تاریخ بغداد ج 13 ص 293 و تذکرهالحفاظ ج 2 ص 223 و البدایه و النهایه ج 11 ص 101 شود
ابن احمد بن نصر بن عبدالعزیز الکندی، مکنی به ابومحمد و معروف به نصرک. از ائمۀ محدثان است، به سال 223 هجری قمری در بغداد تولد یافت سپس به دعوت امیر خالد بن احمد الذهلی، حکمران بخارا بدان دیار رفت و در آنجا اقامت گزید و کتاب المسند را در حدیث به نام وی تصنیف کرد، و به سال 293 هجری قمری در همانجا وفات یافت. (از الاعلام زرکلی ج 8ص 337). و نیز رجوع به تاریخ بغداد ج 13 ص 293 و تذکرهالحفاظ ج 2 ص 223 و البدایه و النهایه ج 11 ص 101 شود